راستینراستین، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

راستین عزیزترین پسر دنیا

دو سال و ده ماهگی راستین

مامانی عزیزم  همیشه اینو بدون که خیلی دوستت دارم و عاشقتم این ماه خیلی با هم خوش گذروندیم و از اینکه پسر به این گلی و خوشگلی دارم به خودم می بالم . پسرم این روزها خیلی سرم شلوغه و بالطبع خیلی کم به وبت سرمیزنم منو ببخش گل نازم. سیزده به در یاد گرفتی چطوری چیپس رو توی ماست موسیر بزنی و بخوری. نمیدونم چرا اونروز به طبیعت انقدر علاقمند شده بودی و حسابی می خواستی باهاش یکی بشی راستین خوش تیپ  این هم موقع برگشت از سیزده به در که شما بی نهایت خسته بودی   یه شعر جدید یاد گرفتی که شبها موقع خواب برای من میخونی تا خوابم ببره علی کوچولو این مرد کوچک        &nbs...
31 ارديبهشت 1392

مادرم روزت مبارک

روز مادر را به مادر عزیزم که در همه حال یاور و پشتیبان من بوده و هست و همیشه مراقب بود تا کوچکترین ناراحتی نداشته باشم تبریک میگم. مادرم تو یکی از بزرگترین نعمتهای خداوندی هستی که در زندگیم به من عطا شده برای بودنت و داشتنت خدا را با تمام وجود ستایش میکنم و امیدوارم عمری پر از سلامتی و شادی داشته باشی و از خدا میخوام که مثل شما مادر خوبی باشم.   ...
15 ارديبهشت 1392

یادگاری

این پست خاص مشخصا مخصوص پسر عزیزم می باشد سلام عزیزم قربون اون خنده های خوشگلت برم که هوش از سر همه میبره. اینجا یه عکس گذاشتم که لباس ٣-٤ سالگی مامانه و برام خیلی عزیزه چون برام نوستالژی داره و با نگاه کردن بهش من رو به سالهای دور میبره اون موقع ها که هیچ دغدغه ای نداشتم و بازی کردن مهم ترین کار زندگیم بود با خودم فکر میکنم چقدر زود بزرگ شدم و چقدر اون سالها، برای اینکه من رو جزو آدم بزرگ ها حساب کنن تلاش کرده بودم و حتی جنگیده بودم حالا می بینم چقدر به خودم سخت گرفته بودم امیدوارم تو برای بزرگ شدن انقدر عجله نداشته باشی. حالا عکس یه سری از لباسهایی رو که نوروز ٩٢ برات خریدیم میذارم تا برای شما هم یادگاری بشه و وقتی که سالها بعد به...
8 ارديبهشت 1392

دوسال و نه ماهگی راستین و نوروز 92

نیم ساعت قبل از تحویل سال بدو بدو سفره هفت سین رو چیدم و شما که خوابیده بودی نتونستی اون رو بهم بریزی و یه چیدمان جدید توسط شما انجام نشد، چند دقیقه قبل از تحویل سال بیدار شدی و چون خیلی حوصله نداشتی اجازه ندادی لباسهاتو عوض کنم و با عرض شرمندگی شما با این لباسها سال ٩٢ رو تحویل گرفتی بهرحال امیدوارم که امسال برات پراز سلامتی، مهر و محبت، پیشرفت، شادی و... باشه . چند دقیقه قبل از تحویل سال... بعد از تحویل سال رفتیم خونه مامان جون و بابا جون و شما از عیدی هاییییییییییییییی که گرفتی خیلی خوشت اومد و کلی هم بازی کردی. بعد رفتیم خونه مامان بزرگ و بابابزرگ، اونجا هم حسابی بهت خوش گذشت و کلی بازی کردی یادم می...
3 ارديبهشت 1392
1